خــراب آبـــاد

زدیــم بـر صـف رنـــدان و هـر چــه بــاداباد . . . مگــر رسیــم به گـنجــی در این خــراب آبـــاد . . .

خــراب آبـــاد

زدیــم بـر صـف رنـــدان و هـر چــه بــاداباد . . . مگــر رسیــم به گـنجــی در این خــراب آبـــاد . . .

خــراب آبـــاد

خــداونــد عـزّوجـــل می فرمــایــد :
هرگــاه بر جـان بنـــده ام اشتغــال به من غلبــه
پیــدا کنـد ، من خواهـش و لـذت او را در ذکـــر و
یــــاد خـودم قــرار مـی دهم؛ و چــون خواهــش
و لــــذت او را در یـــــاد خـــودم قـــــرار دهــــم ،
عـــاشـــــق مــــن می گــردد ؛ و مـن نیــز به او
عـشــق مـی ورزم ؛ و چون عـــاشـــق یکدیگـــر
شــدیـم ، حجـــاب و پــــرده مـــیان خـــود و او را
بـرمیــدارم و آن (مشــاهـده جمـال و جـلال خود)
را بر او مســلط گـردانـــم بـه طــوری که وقتــی
مردم دچار سهو و غفلت می شوند او دستخوش
سهــو و غفلــت نمی شــود...

میزان الحکمۀ ، جلد 8



آخرین مطالب
  • ۹۵/۱۱/۲۶
    ...
  • ۹۵/۱۱/۲۳
    ...
  • ۹۵/۱۱/۱۵
    ...
  • ۹۵/۱۱/۱۳
    ...
  • ۹۵/۱۱/۰۹
    ...
  • ۹۵/۱۱/۰۷
    ...
  • ۹۵/۱۰/۲۹
    ...
  • ۹۵/۱۰/۲۴
    ...
  • ۹۵/۱۰/۱۳
    ...
  • ۹۵/۱۰/۱۰
    ...
پربیننده ترین مطالب
  • ۹۵/۰۸/۳۰
    ...
  • ۹۵/۰۸/۲۷
    ...
  • ۹۵/۰۹/۰۲
    ...
  • ۹۵/۰۷/۲۱
    ...
  • ۹۵/۰۸/۱۷
    ...
  • ۹۵/۰۸/۲۹
    ...
  • ۹۵/۰۷/۰۳
    ...
  • ۹۴/۰۸/۰۵
    ...
مطالب پربحث‌تر
  • ۹۵/۰۸/۲۷
    ...
  • ۹۵/۰۸/۲۴
    ...
  • ۹۵/۰۸/۲۵
    ...
  • ۹۵/۰۸/۲۹
    ...
  • ۹۵/۰۹/۰۲
    ...
  • ۹۵/۰۷/۰۳
    ...
  • ۹۵/۰۸/۱۴
    ...
  • ۹۵/۰۸/۳۰
    ...
  • ۹۵/۰۸/۲۰
    ...
  • ۹۵/۰۷/۲۱
    ...

سفیـــر کربلا ؛ حضرت مسلم بن عقیل

شنبه, ۱۰ مهر ۱۳۹۵، ۰۸:۳۷ ب.ظ

پای نامه "صد و چهل هزار" امضا بود .

 

نوشته بود : " بشتاب ، ما چشم به راه تو هستیم! "

نوشته بود : "برای آمدنت آماده ایم. و دیگر با والیان شهر نماز نمیخوانیم. "

نوشته بود : "میوه ها رسیده و باغ ها سبز شده . منتظرت هستیم. "

 

نامه در دست هایش ...

 وسط بیابان روبروی سپاهی که راهش را بسته بودند ایستاد :

"کسی را کشته ام خونش را بخواهید؟ مالی را برده ام؟ کسی را زخمی کرده ام؟"

بی دلیل هلهله کردند!

گفت : " مردم کوفه مرا دعوت کرده اند. این نامه ها... "

صدا های بی معنی و نا مفهوم در آوردند تا صدایش نرسد .

 

جلوتر آمد تا صورت هایشان را ببیند و ناگهان ساکت شد!

"شبث ابن ربعی؟ حجار ابن اجبر؟ قیس ابن اشعث ؟؟..."

  • مَــه دیـــاران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">