- ۰ نظر
- ۰۳ شهریور ۹۵ ، ۱۰:۳۳
شیطان از غمگین بودن و غصه خوردن ما خوشحال میشود
و شادی ما را دوست ندارد ،
مگر غم مفیدی که آخرش دلخوشی و نشاط باشد .
خــدا از شاد بودن ما خوشحال میشود
مگر آنکه آخرش اندوه باشد .
وقتی بیجا غمگین شدی ،
از خدا عذرخواهی کن که ناراحتش کردی
و با شاد بودن خوشحالش کن
و از شیطان انتقام بگیر ...
"استاد پناهیان"
آیت الله بهجت (ره) :
از ما ، عمل چندانی نخواسته اند !
مهم تر از عمل کردن ، "عمل نکردن" است !
تقوا یعنی "عمل گناه را مرتکب نشدن" !
همه میپرسند چه کار کنیم؟
من میگویم: بگویید چه کار نکنیم؟
و پاسخ اینست :
گــــــــنــــــــــــاه نــــکــنــیــد .
شاه کلید اصلی رابطه با خدا " گــنــاه نــکــردن " است .
غصه ، گریه ، یا خنده ، هرچه را داری به خدا نشان بده.
سر جا نماز چرا خنده ات را به خدا نشان نمی دهی
و فقط اخم و غصه ات را ارائه میدهی؟!
خنده ات را بیاور اینجا و اخمت را ببر به دنیا.
گرچه به دنیا هم اخم نکن؛
پیش زن و بچه ات هم روی خوش نشان بده.
نماز را آرام و با تأنّی بخوان ...
شاید یادت بیاید که
داری با خدا صحبت میکنی و خدا دارد با تو صحبت میکند!
در نماز خودت باش
و نگذار حواست جای دیگری برود.
اصلاً دقت کن و ببین کیست که دارد نماز میخواند...
وقتی به خدا بگویی خدایا من غیر از تو کسی و چیزی ندارم ،
خداوند غیور است و خواسته ات را انجام میدهد.
...مَولایَ یا مَولایَ أنتَ الغَنیُّ وأنَا الفَقیر و هَل یَرحَمُ الفَقیر إلاّ الغَنیّ...
وقتی حاجاتت را به تأخیر می اندازد دارد چیزی بزرگتر به تو می دهد.
منتها تو حواست به خواسته ی خودت است و آن را نمی بینی.
تو نان خواستی ، او جان می داد...
تو هم میگفتی من
جان را میخواهم چه کار؟
من نان میخواهم...!!!
علامه محمد تقی جعفری (ره) می گفتند :
عده ای از جامعه شناسان برتر دنیا در دانمارک جمع شده بودند
تا پیرامون موضوع مهمی به بحث و تبادل نظر بپردازند.
موضوع این بود :
« ارزش واقعی انسان به چیست؟ »
هر کدام از جامعه شناسان صحبت هایی داشتند
و معیارهای خاصی را ارائه دادند .
بعد وقتی نوبت به بنده رسید گفتم :
اگر می خواهید بدانید یک انسان چقدر ارزش دارد ؛
ببینید به چه چیزی علاقه دارد
و به چه چیزی عشق می ورزد .
کسی که عشقش یک آپارتمان دو طبقه است ،
در واقع ارزشش به مقدار همان آپارتمان است.
کسی که عشقش ماشینش است ارزشش به همان میزان است.
اما کسی که عشقش خدای متعال است ارزشش به اندازه ی خداست .
علامه فرمودند:
من این مطلب را گفتم و پایین آمدم. وقتی جامعه شناسان صحبت های مرا شنیدند برای چند دقیقه روی پای خود ایستادند و کف زدند.
وقتی تشویق آن ها تمام شد من دوباره بلند شدم و گفتم:
عزیزان! این کلام از من نبود.
بلکه از شخصی به نام علی (ع) است.
آن حضرت در نهج البلاغه می فرمایند :
« ارزش هر انسانی به اندازه ی چیزی است که دوست می دارد »
خداوند
از دقیقترین اسرارى که در
اعماق روح آدمى نهفته است
و هیچکس جز خودش از آن آگاهى ندارد با خبر است .
از صاحب و مالک دلها با خبر است
این جمله کنایه لطیفى از عقائد و نیات انسانها است .
چرا که اعتقادات و نیات
هنگامى که در دل مستقر شوند
گوئى مالک قلب انسان مى گردند، و بر آن حکومت مى کنند،
به همین دلیل این عقائد و نیات، صاحب و مالک دل انسانى محسوب مى شود.تفسیر نمونه/جلد18/صفحه279
نه مواعظ سودمند در آن مؤثر است، نه انذار و بشارت،
و نه
آیات تکان دهنده قرآن،
آن را به حرکت در مىآورد
آرى آنها در گمراهى
آشکارى هستند
"أُولئِکَ
فِی ضَلالٍ مُبِینٍ"
به دلهائى که در برابر نور حق و هدایت، انعطافى از خود
نشان نمىدهد
و نرم و تسلیم نمىگردد
و نور هدایت در آن نفوذ نمىکند
«قلبهاى قاسیه» یا قساوتمند گفته مىشود
و در فارسى از قساوت به سنگدلى تعبیر مىکنیم.
برگزیده تفسیر نمونه/ جلد4/صفحه221